پروژه حفاری و کابل کشی فیبر نوری شرکت مپنا

موضوع پروژه: حفاری، کابل کشی، نصب فیبر نوری، تست و آنالیز خط، نصب سیستم ماکس نیروگاه سیکل ترکیبی مپنا – بهبهان

تاریخ تحویل پروژه: آذر 1393

توضیحات: ارتباط بین مرکز مخابرات شهدای پیروز بهبهان و نیروگاه سیکل ترکیبی مپنا بر بستر فیبر نوری از سه راهی نیروگاه برقرار شد. حفاری بصورت دستی در طول مسیر صورت گرفت و لوله پلی اتیلن 10 بار نصب گردید. کابل فیبر نوری 12 کر در این پروژه نصب شد. تعدادی چاله مفصل حفر شد تا مفصل های فیبر نوری در آنها دفن شوند. تیرک های شناسایی در امتداد مسیر فیبر نوری نصب گردیدند. مرمت و بتن ریزی در محل های حفاری صورت گرفت. در آخرین مایل، کابل کشی به داخل ساختمان صورت گرفت و زیپر کشی و آرایش کابل و نصب راک و پچ پنل و OCDF بندی در سمت نیروگاه صورت گرفت. در سر دیگر خط، OCDF کابل فیبر انشعابی به کابل فیبر مخابرات صورت گرفت و در داخل مرکز مخابرات شهدای پیروز بهبهان، ارتباط فیبر به سالن طرح های اختصاصی برقرار شده و دستگاه ماکس 30 کاناله در دو سر لینک نصب گردید. این دستگاه پی سی ام، 30 خط تلفن به همراه 4 پورت اترنت و 2 ایوان E1 را بر بستر فیبر انتقال می دهد. و قابلیت تعویض کارت های FXS و FXO را دارد. کارت های متعددی را می توان بر این مالتی پلکسر ها نصب کرد. برای انتقال خطوط بر بستر فیبر نوری، لازم است که یک کابل MDF بین اتاق MDF و طرح های اختصاصی کشیده شود. پس از نصب، دستگاه ها کانفیگ شده و بوق تست بر روی دستگاه ها انداخته و تحویل مشترک گردید.

کارفرما: مخابرات استان خوزستان – قرار داد طرح های اختصاصی

تصاویر پروژه:

اپتیکال کراس کانکت OXC – Optical Cross Connect

OXC یا اپتیکال کراس کانکت Optical Cross Connect دستگاهی است که در حامل های مخابراتی استفاده می شود برای سوئیچ کردن در سیگنال های پر سرعت نوری در یک شبکه فیبر نوری، مانند شبکه مش (mesh) نوری.

اپتیکال کراس کانکت OXC فیبر نوری

برای مطالعه ی OXC چندین راه وجود دارد:

OXC های مات (سوئیچینگ الکترونیک) – شخص می تواند یک OXC را در دامنۀ الکترونیک پیاده سازی کند: همۀ سیگنال های نوری ورودی پس از اینکه دیمالتیپلکس شدند، تبدیل می شوند به سیگنال الکترونیکی. سپس سیگنال های الکترونیک توسط یک ماژول سوئیچ الکترونیکی سوئیچ می شوند. نهایتاً، سیگنال های الکترونیکیِ سوئیچ شده، به سیگنال های نوری باز سازی شده و از آنها برای مدولاسیون لیزر ها استفاده کرد و سپس، سیگنال های نوری بوجود آمده توسط مالتی پلکسر های نوری (اپتیکال) به فیبر نوری خروجی هدایت می شوند. این طراحی، OEO نام دارد (Optical-Electrical-Optical). کراس کانکت هایی که بر اساس پروسه سوئیچ OEO هستند، عموماً یک محدودیت اصلی دارند: مدار الکترونیکی پهنای باند بیشینه ی سیگنال را محدود می سازد. چنین معماری ای، یک OXC را از اجرا با سرعت مشابه تمام اپتیکال منع می کند، و و رفتار آن برای پروتکل های شبکه ی بکار رفته شفاف نخواهد بود.

از سوی دیگر، نظارت کیفیت سیگنال در دستگاه های OEO آسان است از آنجایی که در نُود سوئیچ همه چیز تبدیل به فرمت الکترونیکی می شود. یک مزیت دیگر این است که سیگنال های نوری بازآفرینی می شوند، پس آنها از نود (گره) بدون پاشندگی و تضعیف رد می شوند. به یک OXC الکترونیک، OXC مات (اپاک) نیز گفته می شود.

OXC های شفاف (سوئیچینگ نوری) – سوئیچینگ سیگنال های نوری در یک دستگاه تمام اپتیکال، رویکرد دوم ما در ادراک یک OXC می باشد. چنین سوئیچی اغلب OXC شفاف نامیده می شود یا کراس کانکت فتونیک (Photonic Cross Connect – PXC). اختصاصاً، سیگنال های نوری دی مالتی پلکس شده و سپس طول موج های دیمالتی پلکس شده به ماژول های سوئیچ اپتیکال سوئیچ می شوند. پس از سوئیچ شدن، سیگنال های اپتیکال به فیبر های خروجی مالتی پلکس می شوند، توسط مالتی پلکسر های نوری. چنین معماری سوئیچی می تواند ویژگی های سرعت داده ها و شفافیت پروتکل را رعایت کند. با این وجود، از آنجایی که سیگنال ها در فرمت نوری نگه داشته می شوند، معماری OXC شفاف اجازه نظارت کیفیت سیگنال را به آسانی به ما نمی دهد.

OXC های نیمه شفاف (سوئیچینگ نوری و الکترونیک) – بعنوان یک مصالحه بین OXC های شفاف و مات، یک نوع OXC وجود دارد که نیمه شفاف نامیده می شود. در چنین معماری سوئیچی، یک مرحله سوئیچ وجود دارد که متشکل است از یک ماژول سوئیچ نوری و یک ماژول سوئیچ الکترونیک.

سیگنال های نوری ای که از مرحله سوئیچ عبور می کنند، هم می توانند با ماژول سوئیچ نوری و هم ماژول سوئیچ الکترونیکی سوئیچ شوند. در اغلب موارد، ماژول سوئیچ نوری بدلیل شفافیت ترجیح داده می شود.

هنگامی که اینترفیس های سوئیچینگ ماژول سوئیچ نوری اشغال هستند یک یک سیگنال نوری نیاز به بازتولید در پروسه تبدیل OEO دارد، از ماژول الکترونیک استفاده می شود. گره های OXC نیمه شفاف یک سازش بین شفافیت کامل سیگنال نوری و مانیتورینگ سیگنال فراگیر ایجاد می کنند. آن همچنین امکان بازتولید سیگنال را در هر گره فراهم می کند.

یک مالتی پلکسر حذف و اضافه (OADM) را می توان بعنوان یک نمونه از OXC دید، زمانیکه درجه گره ها 2 باشد.

برای بهبود کیفیت مقالات، در زیر نظرات خود را بنویسید، و همچنین با به اشتراک گذاری این مقالات، محبوبیت سایت ارتباط پارس را بهبود ببخشید.

ساختار مالتی پلکسینگ SDH و کانتینر های مجازی

این بخش (4) از مقاله ی معرفی ساختار SDH می باشد. بخش (3) را از این صفحه مطالعه کنید.

 

اضافی مسیر (Path Overhead)

دستگاه سیستم مخابراتی مخابرات فیبر نوری SDH کانتینتر مجازیاضافی مسیر بخشی از کانتینر های مجازی است. شکل 14 اضافی متناظر با کانتینتر های مجازی رده بالا و رده پایین را نشان می دهد.

این بخش اضافی بین دستگاه های پایانه ای مسیر انتقال داده می شود.

 

کانتینر های مجازی رده بالا

J1 در این بایت بطور پیوسته رشته داده قابل برنامه ریزی کاربری را ارسال می کند تا دستگاه دریافت کننده مسیر ببیند که هنوز به دستگاه انتقال دهنده مسیر وصل است.

 

پریتی بیت های B3

C2 نوع نقشه بندی را در کانتینر مجازی تعیین می کند. بعنوان مثال، به شما می گوید آیا کانتینر مجازی رده بالا دارای کانتینرهای مجازی رده پایین یا سلول ای تی ام (ATM CELL) و غیره هست یا نه.

G1: کارآیی مسیر را مشایعت می کند

F2: مخابرات بین المان های مسیر

H4: نشانگر مالتی فریم

 

کانتینر های مجازی رده پایین

تنها یک بایت اضافی در کانتینر مجازی رده پایین وجود دارد. این بایت برای منظور های زیر در یک مالتی فریم 4 بایتی بکار می رود:

V5: چک کردن ارور (خطا)، وضعیت مسیر و برچسب سیگنال (آسنکرون، بایت سینک، بیت سینک)

J2: شناسایی کننده دسترسی مسیر (تا گیرنده بداند که او همچنان به ارسال کننده مدعی وصل می باشد)

N2: مانیتورینگ اتصال

K4: سوئیچینگ محافظت (پیشگیری) اتوماتیک. این بیت برای فراهم کردن سوئیچینگ اتوماتیک استفاده می شود برای تاسیسیات پشتیبان (بکاپ) در صورت وقوع خرابی.

کانتینرهای مجازی SDH سیستم مخابراتی

3.6 کانتینر های مجازی

شکل 15 اندازه های کانتینر مجازی و خدماتی که قرار است آنها حمل کنند را نشان می دهد.

این ساختار بسیار محکم است و از لحاظ پهنای باند چندان بهینه نیست. بعنوان مثال، برای حمل یک سرویس E3 (CEPT 3) به بیش از 30% بخش اضافی نیاز خواهد داشت. حتی بهترین حالت یعنی E1 نیز به بیش از 10% اضافه نیاز خواهد داشت. و همچنین هیچ تامین ذخیره ای برای حمل N x 64kbit/s، E2 (8 Mbit/s) یا 10 Meg یا 100 Meg نخواهد بود.

کانتینر های مجازی یک مسیر سرهم بندی شده در شبکه را فراهم می کنند و هیچ تخصیص پهنای باند دینامیکی وجود ندارد.

 

3.7 ساختار مالتی پلکس سیستم های مخابراتی SDH

ساختار مالتی پلکسینگ SDH سیستم مخابراتیشکل 16 نشان می دهد چگونه می توان سرویس های متعدد را در ترانک STM در سیستم های مخابراتی SDH ترکیب کرد.

اگر به عنوان مثال یک سرویس (E1 (2Mbit/s نگاه کنیم:

  1. فریم ای وان در یک کانتینر C-12 قرار داده شده است.
  2. یک اضافی مسیر اضافه شده و آن تبدیل به ویرچوال کانتینر VC-2 شده است.
  3. به VC-12 های متعددی اشاره گر اختصاص داده شده است و تبدیل به گروه یونیت انشعابی TUG-2 شده است. اشاره گر ها موقعیت اولین بایت هر کانتینر مجازی را مشخص می کنند.
  4. هفت عدد از این TUG ها را می توان در یک کانتینر مجازی VC-3 طراحی کرد.
  5. به کانتینر های مجازی VC-3 متعددی اشاره گر تخصیص داده شده و در یک گروه مدیریت کاربر (AUG) قرار داده می شوند.
  6. و AUG را در فریم STM قرار می دهند.

STM-1 SDH VC-4 کانتینر مجازی سیستمهای مخابراتیاشاره گر ها برای تعیین مکان تک استریم های 2 مگ در فریم STM بکار می روند.

 

3.8 مثال های کانتینر مجازی

سیستم VC SDH مخابرات نوری STM-1شکل 17 نشان می دهد چگونه یک کانتینر مجازی VC-4 Virtual Container در یک فریم STM-1 Frame جا می شود.

VC-4 بطور کامل در فریم STM-1 جا می شود و یک نشانگر موقعیت اولین بایت VC-4 را مشخص می کند.

اگر VC-4 با فریم STM-1 سنکرون نشده باشد، می تواند مکان خود در فریم را جابجا کند.

فی الواقع یک بایت از پهنای باند در بخش اشاره گر وجود دارد که می تواند توسط VC-4 استفاده شود اگر مشاهده کند که دارد از فریم STM-1 سریعتر کار می کند.

شکل 18 نشان می دهد چگونه 3x VC-3 در فریم STM-1 در سیستمهای مخابراتی جا می گیرند.

هرچند که این در شکل نشان داده نشده، ولی کانتینر مجازی های VC-3 همۀ پهنای باند STM-1 را اشغال نمی کنند. به آنها یک فضای ثابت معین تخصیص داده شده و آنها می توانند در آن فضا مانور بدهند. پهنای باند بیشتری موجود می باشد اگر VC-3 ها با کلاک سریعتری از فریم STM-1 فعالیت می کردند.

اشاره گر اولین بایت کانتینر مجازی را مشخص می کند.

 

ساختار مخابراتی STM-1 Virtual Container کانتینر مجازی SDHشکل 19 نشان می دهد چگونه کانتینر مجازی های VC-3 می توانند در محل هایی مختلف شروع به کار کنند در محیطی از فریم STM-1 که بدانها اختصاص داده شده است.

اگر یک دستگاه مدار مجازی ای را در فریم STM-1 قرار دهد، همچنین اشاره گر را نیز تعیین مقدار می کند تا اینکه دستگاه گیرنده بتواند آغاز مدار مجازی را تعیین مکان کند.

 

شکل 20 نشان می دهد چگونه کانتینر های رده پایین تر در فریم STM-1 حمل می شوند.

برای نگه داشتن کانتینر های مجازی رده پایین تر، می بایست از یک تاگ (Tributary Unit Group – TUG) استفاده کنیم. هر TUG دارای مکان مشخصی هست در مدار مجازی و شماری از اشاره گر ها دارد در موقعیت هایی ثابت در تاگ TUG.

تاگ نشان داده شده در شکل 20 دارای سه اشاره گر برای کانتینر های مجازی VC-12 می باشد. به VC-12 یک فضای ثابت اختصاص داده می شود که کمی بزرگتر از نیازش می باشد تا فضای کافی برای جابجایی داشته باشد.

کانتینر مجازی VC3 و VC12 ساختار SDHاشاره گر موقعیت اولین بایت VC-12 را مشخص می کند.

پس وقتی VC-12 به مقصد وارد می شود، دستگاه گیرنده VC-12 را با نگاه کردن به اشاره گر ها تعیین موقعیت می کند.

 

3.9 بهینه بودن از لحاظ پهنای باند

شکل 21 شماری از سرعت داده های متداول را نشان می دهد بهمراه کانتینر های مجازی متناظر با آنها که برای حمل این استریم داده ها مورد نیاز هستند.

 

جمع بندی

بهینه بودن پهنای باند SDH سیستم مخابرات نوریسیستم SDH ضعف های PDH را نشانه گرفته است؛ اس دی اچ داده ها را در کانتینر های مجازی انتقال می دهد و از اشاره گر ها برای تعیین مکان یک کانال کم سرعت در ترانک پر سرعت استفاده می کند.

 

حامل ها، سیستم های SDH را دوست دارند زیرا موارد زیر را فراهم می کند:

  • یک معماری رینگ (حلقه) مستحکم با توانایی های خود ترمیمی
  • تامین ذخیره و خصوصیت های مدیریتی خوب
  • استاندارد های بین المللی قوی

 

توجه: اگر این مقاله چیزی به شما یاد داده است، می توانید با استفاده از دگمه های اشتراک شبکه های اجتماعی به دوستان خود نیز نشان بدهید.

توجه: با امتیاز دادن به مقالات شرکت رهیاب ارتباط پارس، ما را در ارتقاء کیفیت مطالب منتشر شونده یاری خواهید داد.

فریم بندی STM-1 در SDH و بایت های اضافی

این بخش (3) از مقاله معرفی SDH و مقایسه با ساختار PDH می باشد. جهت دیدن قسمت (2) اینجا کلیک کنید.

 

3.4 فریم SDH

فریم بندی SDH Frame

شکل 10 – رهیاب ارتباط پارس

مبنای SDH، فریم STM-1 است، همانطور که در شکل 10 نشان داده شده است.

فریم STM-1 با 155.52Mbit/s کار می کند و 125µS طول دارد. یعنی اینکه شما 8000 فریم STM-1 در ثانیه دریافت می کنید.

8000 فریم بر ثانیه سرعتی بسیار متداول می باشد در شبکه های مخابراتی؛ بعنوان مثال، G.704 با 8000 فریم بر ثانیه کار می کند.

این بدان معنی است که هر بایت در فریم معادل با یک کانال 64 کیلوبیت بر ثانیه می باشد.

فریم از یک فیلد “قسمت اضافی” و یک فیلد “بار مفید” تشکیل شده است.

فریم های STM-1 را معمولا بعنوان 9 سطر و 270 ستون برای 2430 بایت می شناسند، همانطور که در شکل 11 نشان داده شده است. بایت ها از چپ به راست و بالا به پایین انتقال داده می شوند.

ساختار فریم STM-1

شکل 11 – Rahyab Ertebat Pars

اولین 9 ستون قسمت اضافی بوده و 261 ستون بعدی برای حمل بار مفید بکار می روند.

قسمت اضافی سه بخش دارد:

  • قسمت اضافی مولد
  • اشاره گر ها
  • قسمت اضافی مالتی پلکس

 

در سیستم های مخابراتی SDH، داده های واقعی کاربر در “کانتینر های مجازی” حمل می شوند. کانتینر های مجازی دارای یک فیلد اضافی مسیر بوده و دارای اندازه های مختلفی می باشند.

درباره ی کانتینر های مجازی مفصل تر در این آموزش خواهیم پرداخت.

ولی ابتدا بیایید نگاهی به قسمت اضافی SDH داشته باشیم.

 

3.5 اضافی SDH

بخش اضافی SDH

شکل 12 – رهیاب ارتباط پارس

شکل 12 نشان می دهد چگونه اضافی SDH و توابع انتقال به لایه های زیر تقسیم می گردند:

  • بخش مولد
    بخش اضافی مولد شامل اطلاعات مورد نیاز برای المان های واقع در هر دو سر بخش می شود. این می تواند بین دو مولد یا تجهیزات پایانه ای خط (لاین ترمینال) باشد.
  • بخش مالتی پلکس
    بخش اضافی مالتی پلکس شامل اطلاعات مورد نیاز بین تجهیزات ترمینال در هر سر بخش مالتی پلکس می باشد. بعبارت دیگر، بین المان های متوالی شبکه بجز مولد ها.
  • مسیر
    اضافی مسیر توسط تجهیزات پایانه (ترمینال) خط ایجاد و اختتام می یابد در هر دو سر لینک. این بخش اضافی در کانتینر مجازی بهمراه داده های کاربر انتقال داده می شود.

 

در فرهنگ واژگان سونت (SONET)، به اینها، Path، Line و Section می گویند. و گاهاً این عبارات بطور نادرستی برای SDH بکار می روند.

شکل 13 ساختار بایت های اضافی را نشان می دهد.

بخش اضافی SDH

شکل 13

3 سطر اول اضافی بخش مولد می باشند. A1 و A2 بایت های فریم بندی هستند و شروع فریم STM-1 را مشخص می کنند.

J0 شامل پیام تعقیب (تریس Trace) است که پیوسته بین بخش های مولد منتقل می شود تا آنها بدانند که همچنان به هم متصل می باشند.

B1 را می توان برای مخابرات صوتی بر روی بخش مولد بکار برد.

F1 برای کاربرد های کاربر کنار گذاشته شده.

D1، D2 و D3 یک کانال پیام 192kbit/s را برای عملیات، مدیریت و نگهداری شکل می دهند. مثل آلارم ها، کنترل و مانیتورینگ.

پنج سطر آخر از بخش اضافی برای بخش مالتی پلکس استفاده می شوند.

B2: 24 بیت پریتی چک (Parity Check)

K1 و K2: سوئیچینگ پیشگیری اتوماتیک. از این برای ایجاد سوئیچینگ اتوماتیک برای تاسیسات پشتیبان گیری در صورت وقوع خرابی استفاده می شود.

D4 تا D12 یک کانال پیام 576kbit/s را تشکیل می دهند برای عملیات، مدیریت و نگهداری. مثل تامین ذخیره، مانیتورینگ و نظارت، آلارم ها و غیره.

S1 بایت پیام وضعیت سنکرون است که پیام سنکرونی مانند این را حمل می کند: “سلام، من کلاک مرجع اولیه هستم.” یا “از من بعنوان کلاک مرجع استفاده نکنید!”.

M1: تشخیص خطای از راه دور

E2: یک چنل 64kbit/s صوتی بین بخش های مالتیپلکس

 

ادامه مقاله را در بخش (4) پی گیری کنید

معرفی ساختار SDH و مقایسه با PDH

این بخش (2) از مقاله معرفی و مقایسۀ SDH و PDH در سیستم های مخابراتی و مخابرات نوری می باشد. بخش (1) را از این آدرس مطالعه کنید.

در بخش 1 با ساختار PDH آشنا شدیم و به محدودیت های آن پی بردیم. اکنون در این بخش از مقاله، با ساختار SDH آشنا می شویم.

جهت کسب اطلاع از قیمت PDH و SDH مدل ها و برندهای مختلف (از جمله لاین ترمینال های فاتک، هواوی، ریسکام، Fatech,HUAWEI,Raisecom و…)، با دفتر فروش شرکت رهیاب ارتباط پارس (06133372016) تماس حاصل نمایید.

 

مرتبه بندی دیجیتال سینکرانوس (SDH – Synchronous Digital Hierarchy)

SDH مانند PDH مبتنی بر یک رتبه بندیِ تکرار مداوم است، با فریم های با طول ثابت که طراحی شده تا کانال های ترافیک آیزوکرانوس را حمل کند.

SDH را بگونه ای طراحی کرده اند که با شبکه های PDH موجود بتواند شبکه پردازی کند.

توسعه دهندگان SDH همچنین به ضعف های PDH پی برده اند. آنها متوجه شده اند که نه تنها لازم است که یک ساختار فریم سنکرون را اتخاذ کرد، بلکه ساختاری باید باشد که مرز های بایت را در بیت استریم های مختلف رعایت کند.

از آنجا که SDH سنکرون است، آن امکان مالتی پلکسینگ و دیمالتی پلکسینگ مرحله ای را ممکن می سازد. این باعث حذف پیچیدگی سخت افزاری می شود. دیگر به کوه مالتی پلکسر نیازی نیست.

 

3.1 سطوح مالتیپلکسینگ SDH

رتبه بندی سلسله مراتب اس دی اچ SDHشکل 4 سطوح مالتی پلکسینگ SDH را نشان می دهد. امریکا و ژاپن از SONET استفاده می کنند، در حالیکه بقیۀ دنیا SDH بکار می برند.

جدا از اختصارات مختلفی که برای هر سیستم وجود دارد، تفاوت زیادی بین SONET و SDH وجود ندارد.

می توانید ببینید که سرعت داده ها مشابه هم بوده بجز اینکه SDH سرعت 51 مگ را ندارد.

STM-1 مبنای ساختار فریم SDH را تشکیل می دهد. بعنوان مثال، STM-4 یک فریم است متشکل از 4 تا STM-1. در سونت (SONET)، سطوح STS معرف سرعت بیت استریم می باشند. وقتی این بیت ها تبدیل به قطار پالس های اپتیکال در فیبر می شوند، به آنها کریر اپتیکال یا حامل اپتیکال (OC) می گویند.

همچنین ممکن است به عبارت OC-3c بر بخورید. این صرفا معادل بیت ریت OC-3 است، ولی آنرا بعنوا یک کانال بجای سه کانال OC-1 تعبیر می شود. حرف c نماد Concatenated یعنی “بهم پیوسته” می باشد.

 

3.2 المان های شبکه SDH

المان شبکه SDH مخابرات نوریشکل 5 المان هایی (عناصری) که شبکه SDH را شکل می دهند، نشان می دهد.

  • المان پایانه خط
    اینها دستگاه های پایانی می باشند جایی که کانال های سرعت پایین تر از شبکه SDH وارد و خارج می شوند. اینها را دستگاه های “سطح مسیر” نیز می نامند.
  • اتصال متقاطع دیجیتال (کراس کانکت)
    این دستگاه ها در سطح STM کراس کانکت می شوند تا پایین به سوی استریم های E1 تکی. پس یک استریم E1 روی ترانک STM را می توان با یک ترانک STM دیگر کراس کانکت کرد.
  • مولد (ریجنراتور)
    دستگاهی است که سیگنال را بازتولید می کند.
  • مالتی پلکسر حذف و اضافه
    ماکس حذف و اضافه توانایی شکستن و اضافه کردن کانال های کم سرعت را در یک استریم STM دارند.

تنظیمات پیکر بندی شبکه SDH مخابراتتنظیم شبکه اس دی اچ SDH در مخابرات اهواز

3.3 تنظیمات شبکه SDH

ساده ترین کانفیگ شبکه، یک شبکۀ پوینت تو پوینت (نقطه به نقطه) است همانطور که شکل 6 نشان می دهد. این دو مالتی پلکسر ترمینال (پایانه ای) را شامل می شود که با فیبر نوری با مولد یا بدون هیچ مولدی در لینک بهم وصل شده اند.

معماری شبکه اس دی اچ SDH

اگر ما یک ماکس حذف و اضافه را وارد شبکه کنیم، یک کانفیگ پوینت تو مالتی پوینت را خواهیم داشت که در شکل 7 نشان داده شده است.

یک معماری شبکه مش (مانند شکل 8) اتصال کراس کانکت برای متمرکز کردن ترافیک در سایت مرکزی استفاده می کند و “تامین ذخیره” ی مدار ها را ممکن می سازد.

محبوب ترین آرایش شبکه، معماری رینگ (حلقه) است که در شکل 9 نشان داده شده است. اینجا ما 4 ماکس حذف و اضافه داریم که با دو حلقه فیبر بهم وصل شده اند. مزیت اصلی این معماری، توانایی حفظ بقا است. اگر یک فیبر نوری قطع شود یا یک ماکس حذف و اضافه از کار بیافتد، مالتی پلکسر ها شعور این را دارند که شبکه را ترمیم کنند.

 

ادامه مطلب را در بخش (3) پیگیری کنید

SDH چیست و چه فرقی با PDH دارد؟

در این مقاله سیستم های پلِسیاکرانوس دیجیتال هیرارکی (PDH) و سینکرانوس دیجیتال هیرارکی (SDH) در سیستم های مخابراتی را معرفی کرده و به تفاوت های این دو سیستم می پردازیم. سیستم های انتقال یا لاین ترمینال فیبر نوری PDH از اهمیت بالایی در مخابرات برخوردار است.

پیش از شروع، بیایید با واژه های پلسیاکرونوس (Plesiochronous)، سینکرانوس (Synchronous)، آیزوکرانوس (Isochronous) و آسینکرونوس (یا همان آسنکرون، Asynchronous) آشنا شویم.

اینها همگی روشهای سنکرون کردن سیل داده ها بین فرستنده و گیرنده هستند. و همگی اشاره دارند به این قضیه که دیتا چگونه کلاک می شود.

  • Synchronous (سنکرون شده)
    همۀ کلاک ها با یک کلاک مستر (اصلی) سنکرون می شوند. شاید فاز آنها با یکدیگر اختلاف داشته باشد، ولی فرکانس همه یکی است.
  • Plesiochronous (کلمه یونانی Plesio بمعنی نیمه می باشد)
    همۀ کلاک ها با دقت معینی با فرکانس مشابه می زنند. این کلاک ها با یکدیگر سنکرون نشده اند، پس سیل داده ها با سرعت های اندکی متفاوت ارسال می شوند.
  • Isochronous (سنکرون شده)
    یک سیل دیتای آیزوکرانوس، اطلاعات زمانبندی را در خود دارا است (مثلاً: استریم G.704). این سیل داده ها را می توان از طریق شبکه های سینکرانوس یا پلسیاکرانوس منتقل کرد.
  • Asynchronous (سنکرون نشده)
    کلاک ها سنکرون نیستند. فرستنده و گیرنده کلاک هایی مستقل از هم دارند که اصلا هیچ ارتباطی با هم ندارند.

 

مرتبه بندی دیجیتال نیمه سنکرون (PDH – Plesiochronous Digital Hierarchy)

در یک شبکه ی PDH که در لاین ترمینال های فیبر به کار می رود، شما سطوح مختلفی از مالتی پلکسر ها (تسهیم کننده ها) را دارید. شکل 1 سه سطح  مالتی پلکسینگ را نشان میدهد:

  • 2Mbit/s به 8Mbit/s
  • 8Mbit/s به 34Mbit/s
  • 34Mbit/s به 140Mbit/s

پی دی اچ PDH PLESIOCHRONOUS DIGITAL HIERARCHY

 

پس برای حمل یک سیل دادۀ 2Mbit/s در ترانک 140Mbit/s لازم است که آنرا با مالتی پلکسر های سطوح بالاتر تسهیم کنیم و سپس آنرا با مالتی پلکسر های سطح پایین تر تسهیم کنیم.

از آنجا که پلسیاکرانوس کاملا سنکرون نیست، هر یک از مالتی پلکسر ها نیاز به اندکی جای خالی در ترانک های پر سرعت دارند تا اختلافات کوچک سرعت های داده ی استریم پورتهای کم سرعت را جبران کنند.

برخی از داده های پورت های کم سرعت (که سرعت بیش از حد دارند) می توانند در فضای خالی ترانک حمل شوند، و این می تواند در همۀ سطوح مالتی پلکسینگ رخ دهد. به این امر تنظیم یا پر کردن بیت ها (Bit Stuffing) گفته می شود.

 

2.1 رتبه بندی تسهیم PDH

سطوح مالتی پلکسینگ PDHشکل 2 نشان می دهد که دو رتبه بندی (Hierarchy) کاملاً مختلف وجود دارند، یکی برای سیستم امریکا و ژاپن و دیگری سیستم های بقیۀ دنیا. موضوع دیگر این است که سطوح تسهیم (مالتی پلکسینگ) مختلف ضریب یکدیگر نیستند.

بعنوان مثال، CEPT2 صد و بیست تماس را ساپورت می کند ولی به بیش از 4 برابر پهنای باند CEPT1 نیاز دارد تا بدان منظور دست یابد. دلیل این امر آنست که PDH کاملاً سنکرون نیست و هر سطح مالتی پلکس به پهنای باند اضافی نیاز دارد تا بیت استافینگ (Bit Stuffing) انجام دهد.

پس رتبه بندی پلسیاکرانوس بیت استافینگ نیاز دارد در همۀ سطوحش تا تفاوت های کلاک را جبران کند.

این باعث می شود تا پیدا کردن یک استریم 2Mbit/s خاص در ترانک 140Mbit/s سخت شود مگر اینکه همۀ استریم 140Mbit/s را تا حد 2Mbit/s دیمالتی پلکس (Demultiplex) کنیم.

 

2.2 حذف و اضافه استریم 2Mbit/s

کوه مالتی پلکس PDH Mountainبرای حذف و اضافه یک استریم 2Mbit/s از ترانک 140Mbit/s شما می بایست ترانک را بشکنید و تعدادی 34Mbits/s به مالتیپلکسر های 140Mbits/s اضافه کنید. سپس می توانید استریم 34Mbits/s مناسب را ایزوله کرده و دیگر استریم های 34Mbits/s را به ترانک 140Mbits/s دوباره مالتیپلکس کنید.

و سپس استریم 34Mbits/s را دی مالتی پلکس کرده، استریم 8Mbits/s مناسب را ایزوله کرده و استریم های 8Mbit/s دیگر را با استفاده از مالتی پلکسر لایه بالاتر، در ترانک 140Mbit/s مالتی پلکس می کنید.

و نهایتا، استریم 8Mbit/s را دیمالتیپلکس کرده، استریم 2Mbit/s مورد نظر را ایزوله می کنید و دیگر استریم های 2Mbit/s را از طریق مالتی پلکسر های لایه بالاتر به ترانک 140Mbit/s بازمالتی پلکس می کنید.

شکل 3 کوه مالتیپلکسر مورد نیاز برای حذف و اضافه یک استریم 2Mbit/s نشان می دهد.

 

2.3 محدودیت های PDH

  • PDH انعطاف پذیر نیست
    همانطور که پیش از این شرح داده شد، تعیین مکان کانال های منحصر بفرد در یک سیل بیت سطح بالاتر، کار آسانی نیست. شما می بایست چنل های پر سرعت را در همۀ سطوح مالتیپلکسینگ دی مالتیپلکس کنید تا یک چنل کم سرعت خاص را پیدا کنید. یک نیازمند یک کوه مالتیپلکسر گرانقیمت و پیچیده است.
  • کارآیی ناچیز
    اگر نشود کارآیی یک سیستم را نظارت کنید، نخواهید توانست کارآیی آن سیستم را بهتر کنید. برای PDH، هیچ استاندارد بین المللی ای برای مانیتورینگ عملکرد آن وجود ندارد و هیچ چنل (کانال) مدیریتی برای آن اندیشیده نشده است. فقط تعدادی بیت اضافی یدکی برای مدیریت بکار می روند، ولی پهنای باند محدودی داشته و بدون دی مالتی پلکسینگ امکان پیدا کردنشان در یک استریم 140 مگ وجود ندرد.
  • عدم وجود استاندارد ها
    نه تنها PDH دارای دو رتبه بندی کاملاً متفاوت است بلکه در استاندارد ها بسیار ضعیف هم عمل می کند. بعنوان مثال، برای سرعت داده های بالای 140Mbits/s هیچ استانداردی وجود ندارد و برای لاین ساید Line Transmission Terminal هیچ استانداردی وجود ندارد.

 

ادامه مقاله در بخش (2)…، معرفی SDH و نحوه فریم بندی و برتری و معایب SDH